مامان مژگان و باباعلی و نی نی کلوچه

روزهای انتظار

1394/10/16 11:34
نویسنده : مامان مژگان
171 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم،با تو هستم نی نی کوچولوی خشگلم نمی دونم هستی تو دلم یا نه نمی دونم چند روز دیگه باید منتظر اومدنت باشم ولی آنقدر به خداوند ایمان و امید دارم که دلم آروم می گیره و آنقدر خسته ام که دلم می خواد هرچه زودتر این انتظار تموم شه و من و باباعلی هم به بزرگترین آرزومون برسیم.ای کاش...

آه عزیز دلم هرروز کلی واسه روزی که میای تو دلم نقشه می کشم ،اینکه چجوری به بابا علی بگم،چجوری به خانواده هامون بگیم و جچوری به مادرم ،مادرم که تمام قلبش پر از مهربانی است و حتم دارم آنقدر خوشحال می شود که نگو.

می دانم ، می دانم که آن روز می رسد.

راستی واست بی بی انیشتن فارسی خریدم،سفارش دادم واست اوردن در خونه.می دونی گاهی وقتا یه چیزایی واست می خرم میزارم کنار میگم وقتی بیای دیگه همه چی آماده باشه،یا شاید اون موقع فرصت نباشه یا پیدا نشه. خلاصه که خودمو با این چیزا سرگرم کردم تا بیای.حالا یه روز عکساشونو میزارم.هر جا با بابایی میریم میگم نی نی میگه واسه من چیزی نخریدینا یا جایزه نخریدینا بعدشم سعی می کنیم یه وسیله یا لباس که دختر و پسرش فرق نداشته باشه واست بخریم آخه کلوچه ی من نمی دونم دخملی هستی یا پسملی شایدم دو قلو باشین.الهی هر چی هستی یا هستین سالم و صالح باشین به حق بزرگی خدا و به حق 5 تن.

پسندها (1)

نظرات (0)